گفتگو با خواهر بزرگوار شهید داوود کریمی _استان چهارمحال بختیاری
گفتگو با خواهر بزرگوار شهید داوود کریمی از استان چهارمحال بختیاری
بسم الله الرحمن الرحیم خورشید، بزرگ ترین مؤذن صبح است و شهید، والاترین مکبر آزادگی؛ و کدام تکبیر، رساتر و فراگیرتر از شهادتینی که در بی تعلق ترین ثانیه های زندگی، بر زبان شهید جاری می شود؟! آری! رهایی، محصول دل سپردگی مردان جهاد، به عالمی فراتر از خاک است؛ محصولی که توازن عقل های زمین را درهم می شکند. پس سلام بر شهدا که ایستاده می میرند. سپاس خدای را که توفیقی عنایت فرمود در آستانه سالگرد شهادت شهیدی از دیار دارالمجاهدین، و در شب عزای سرور و سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین علیه السلام خدمت یکی دیگر از خانواده های معظم شهدای دفاع مقدس باشیم. *عرض سلام و احترام دارم خدمت خواهر بزرگوار شهید، و تشکر می کنم از اینکه وقت گرانبهای خودشون را در اختیار ما گذاشتند. چنانچه مقدور است ضمن معرفی خود ما و خوانندگان محترم را با شهید عزیز بیشتر آشنا بفرمایند. ** به نام خدا سلام و عرض ادب دارم خدمت شما و مردم عزیز و شهید پرور ایران.. من تهمینه کریمی، خواهر شهید داوود کریمی هستم... شهید کریمی، سال ١٣٣٨ در روستای امیران اولیا توابع شهرستان لردگان استان چهارمحال و بختیاری در یک خانواده مذهبی و کشاورز به دنیا آمد.. داوود فرزند بزرگ خانواده بود و چون پدر تنها بود و نمی توانست به کارهای کشاورزی برسد وی مجبور به ترک تحصیل شد تا همپای پدر به کار و فعالیت بپردازد.. با تمام فراز و نشیب ها روزگار از پی هم می گذشت تا اینکه در سن 12 سالگی داوود مادرش را از دست داد و این شاید اولین ضربه ای بود که باید اورا در میدان آزمایش آبدیده می کرد. سختی های زندگی . از کارگری تا کشاورزی در سنین پایین و غم بی مادری از او یک مرد خستگی ناپذیر ساخته بود. تا اینکه در سال 1358 تصمیم به ازدواج گرفت . در آن سالها کارگر نانوایی بود و به دنبال روزی حلال می گشت. برادرم انسانی، مومن، متدین، مهربان و عاشق اهل بیت علیهم السلام بود. دقیقا به یاد دارم زمانی که شهید رجایی و یارانش توسط منافقین کوردل به شهادت رسیدند، برادرم منزلش را به اصفهان برده بود و آنجا خبر شهادت شهیدان رجایی و باهنر را شنیدیم و بعد از آن بود که داود به عنوان بسیجی ثبت نام و به فرمان حضرت امام وارد ارتش بیست میلیونی شد. همان زمان همسرشون رو آورد روستا و خودشان راهی جبهه شدند.. با اینکه تازه ازدواج کرده بود 9 ماه در جبهه های حق به مبارزه با دشمن بعثی پرداخت. تا اینکه خداوند متعال مزد سالها تلاش و مجاهدت هایش را داد و در تاریخ 18/ 5/ 61 مصادف با 21 ماه مبارک رمضان به شهادت رسید. پیکر پاک و مطهر این شهید در 25 ماه مبارک رمضان در صحن مطهر امام زاده خواجه خسرو در روستای امیران اولیا به خاک سپرده شد. امیدوارم همه ما را مورد شفاعت قرار دهد. *روحش شاد، مجددا از خواهر بزرگوار شهید بابت این گفتگو تشکر می کنم.
- ۰۱/۰۵/۱۷