گفتگو با برادر بزرگوار شهید مدافع حرم حیدر جلیلوند

گفتگو با برادر بزرگوار شهید مدافع حرم حیدر جلیلوند

 

: خبرنگار مجمع *: »بسم رب الشهدا و الصدیقین »امام خامنه ای: «بازماندگان شهدای عزیزمان و بیش از همه، مادر و پدر و همسر و فرزندان شهیدان، در شأن و ارزش الهی، بلافاصله پشت سر شهیدان عالی‌ قدر قرار دارند. خاطره‏ شهدا را باید در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت» سلام علیکم امشب نیز در خدمت یکی از خانواده های بزرگوار شهدا »برادر شهید حیدرجلیلوند هستیم از برادربزرگوارشهید کمال تشکر را داریم که دعوتمان را پذیرفتند »خورشید، بزرگ ترین مؤذن صبح است و شهید، والاترین مکبر آزادگی؛ و کدام تکبیر، رساتر و فراگیرتر از شهادتینی که در بی تعلق ترین ثانیه های زندگی، بر زبان شهید جاری می شود؟! آری! رهایی، محصول دل سپردگی مردان جهاد، به عالمی فراتر از خاک است؛ محصولی که توازن عقل های زمین را درهم می شکند. پس سلام بر شهدا که ایستاده می میرند. لطفا خودتان را معرفی بفرمایید بزرگوارچه نسبتی با شهید دارید مَرا از دور تماشا کن مَن از نزدیک غَمگینم

... برادر شهید : بسم رب الشهدا و الصدیقین و عرض سلام و ادب محضر شما و اعضای محترم کانال حقیر مجید جلیلوند هستم اخوی شهید مدافع حرم پاسدار حیدر جلیلوند . *: خوش آمدید بسیار ممنونیم که دعوت مارا پذیرفتید لطفا بیوگرافی کوتاهی از شهید بزرگوارربفرمایید مَرا از دور تماشا کن مَن از نزدیک غَمگینم... : خواهش میکنم وظیفه است در قبال شهدای عزیز آقا حیدر فرزند سوم از چهار فرزند منزل بودن که اسم شناسنامه ای حیدر و تو خونه حمید صداشون میکردیم ، متولد ۲۶ آذر ۶۵ بودن *: لطفا از دوران کودکی شهید بزرگوار بفرمایید مَرا از دور تماشا کن مَن از نزدیک غَمگینم... *: دوران کودکی بسیار شیطون و پر جنب و جوش بودن و بسیار زیرک و باهوش ، تا مقطع پایان راهنمایی جز نفرات ممتاز کلاس بودن از نظر درسی ، *: بعضی وقتها می آمد می گفت: مامان بیا بریم یک جایی که سرحال بشوی. من را به گلزار شهدا می برد. می پرسید: مامان حالت عوض شد؟ می گفتم: اره راست می گی،آدم اینجا حالش خوب میشه شهید چه مقطعی تحصیل کردند مَرا از دور تماشا کن مَن از نزدیک غَمگینم...

*: کارشناسی داشتن و دانشجوی ارشد بودن یدالله فوق ایدیهم سید علی: سلام علیکم همه شما بزرگواران همچنین برادر ارجمندمان برادرشهید عزیزمان حاج حیدر جلیلوند *: از خصوصیات اخلاقی و ویژگی های بارز شهید بفرمایید مَرا از دور تماشا کن مَن از نزدیک غَمگینم... : بسیار شوخ طبع و پرانرژی بودن ، دلسوز و مهربان و اهل معرفت و امور خیریه ، معرفت مثال زدنی داشتن و همه رفقا و همکاران ایشان رو به معرفت و ادب میشناختن ، توی محیط خونه و اقوام بمب انرژی بود و هرکس با ایشان بود لذت میبرد، بسیار خوش مسافرت بود و عاشق زیارت امام رضا علیه السلام. *: شهید بزرگوار در خصوص دفاع از حرم و شهدای مدافع چه نظری داشتند مَرا از دور تماشا کن مَن از نزدیک غَمگینم... : تکلیف و وظیفه می دونست و میگفت نظام و سپاه این همه برای آموزش و تربیت ما هزینه کرده برای همچین روزهایی و میگفت الان وقت امتحانه تا خودی نشون بدیم به تکفیری و وهلابی حرامی ، عاشق دفاع از حرم و جبهه مقاومت بود *: چه شد که از هوافضا جذب سپاه قدس شدند مَرا از دور تماشا کن مَن از نزدیک غَمگینم... : پروسه جابه جایی ایشان نزدیک به دوسال طول کشید از سمتی قدس با توجه به رزومه و تخصص و آموزشهای تخصصی ایشان رو میخواست از طرفی هوافضا و فرماندهی پدافند راضی به انتقال ایشان نبود چون به گفته سردار فرمانده پدافند آقا حیدر جزء ده نفر برتر پدافند بود ، که بعد تلاش های فراوان بلاخره امضا انتقال رو از شخص فرمانده هوافضا سردار رشید سپاه حاجی زاده گفتن با زیرکی خاص

*: از هوا فضا که ماموریت گرفت، کلام شهید حاج احمد آقا کاظمی را می گفت و تکرار می کرد و تکیه کلامش شده بود و مثل حاج احمد می گفت: خدایا در نیروی هوایی ما نتوانستیم به شهادت برسیم، در نیروی زمینی این را رزق و روزی ما کن. از چه زمانی زمزمه های رفتن شان به سوریه شروع شد. واکنش های خانواده نسبت به این تصمیم چه بود؟ مَرا از دور تماشا کن مَن از نزدیک غَمگینم... : از سال دوم جنگ سوریه احساس کردن در اون جبهه نیاز بیشتری هست به امثال خودشان ، ابتدا اصلا حرفی نمیزدن به خانواده *:

به کدام یک از ائمه ارادت بیشتری داشتند؟ مَرا از دور تماشا کن مَن از نزدیک غَمگینم... : از اونجایی که بچه هیئتی بودن و تو این محیط ها رشد و تربیت شده بودن نسبت به همه ائمه معصومین علیهم السلام ارادت داشتن ولی خاصه برای حضرت زهرا مرضیه سلام الله *: آخرین وداعتان چگونه بود؟ چند روز قبل از شهادت با شماصحبت کردند؟ مَرا از دور تماشا کن مَن از نزدیک غَمگینم... : آخرین وداع و دیدار قبل شهادت یکماه قبل موقع عزیمت به سوریه که خودم پدرم و داییم رساندیم ایشان رو فرودگاه امام خمینی ره، آخرین مکالمه صوتی دک روز قبل شهادت بود . *: نحوه شهادت شهید بزرگوار چگونه بود مَرا از دور تماشا کن مَن از نزدیک غَمگینم... : والا به اینجا که درموقع میرسم دستام به لرزه میافته و نفسم بالا نمیاد چون تشریح نحوه شهادت عزیز برادر آدم خیلی سخته ولی برای عملیات شناسائی وارد منطقه درگیری میشن که از طریق پهباد شناسائی کنن بعد کار توسط داعشی که کمین بود با تیر قناصه به سر به درجه رفیع شهادت نائل میشن ایشون فرمانده اطلاعات اثریا و خلبان پهباد بودن آخرین وداع مادر وحقیر با آقا حیدر معراج شهدا

*: عذرخواهی میکنم که باعث ناراحتی شدیم در چه تاریخی و چه مکانی به شهادت رسیدن مَرا از دور تماشا کن مَن از نزدیک غَمگینم... : ۲۱ خرداد ۹۶ همزمان با ۱۶ رمضان با زبان روزه ، در استان حما سوریه منطقه حساس اثریا محل شهادت و عروج آقا حیدر و خون پاک شهید ریخته شده روی خاک سوریه اسم مستعار ایشان محراب بود *: ماجرای عکس یادگاری که مزار شهید بزرگوار شد چه بود مَرا از دور تماشا کن مَن از نزدیک غَمگینم... : ارادت خاصی نسبت به شهید والا مقام حاج حسن طهرانی مقدم پدر موشکی ایران داشتن و از جایی که مزار هشت شهید اقتدار و سنگ یادبود حاج حسن در گلزار شهدای ملارد بود و هرهفته در صورت بودن میرفن به دوستاشون میگن که اگر من شهید شدم همینجا کنار یا نزدیک حاج حسن منو خاک کنید که بعد شهادت هم همینطور میشه *: از شهادت شهید بزرگوار چگونه مطلع شدید؟ مزار شهید بزرگوار کجاست؟ مَرا از دور تماشا کن مَن از نزدیک غَمگینم... : متاسفانه عکس یادگاری تو گوشیم نیست شرمنده اولین نفر تو فامیل و خانواده حقیر بودم بخاطر دوستان مشترک منو آقا حیدر از طرف یکی از رفقا مشترکمون که تو سوریه بود ساعت ۱۲ ظهر ۲۲ خرداد مطلع شدم الله اکبر از اون روز مزار شهید شهرستان ملارد توابع استان تهران نزدیک شهریار ، گلزار شهدای ملارد هست *: بعد از شهادتش یک برگه را در وسایل شخصی شهید پیدا کردیم که رویش نوشته بود: خداوندا، به آبروی حضرت زهرا(س) مرگ من را شهادت در راه خودت قرار بده تا توسط دشمنان دین مبین اسلام و در راه پاسداری از حریم سبز ولایت به شهادت برسم. از شهید بزرگوار چند فرزند به یادگار مانده است مَرا از دور تماشا کن مَن از نزدیک غَمگینم... : دو فرزند دختر ثنا خانم که ۲۰ آذر هشت حنانه خانم حدود چهار ساله

*: ایا شهید وصیت نامه ای داشتند اگر بله لطفا بفرمایید و‌متن کامل انرا هم بگذارید مَرا از دور تماشا کن مَن از نزدیک غَمگینم... : بله وصیت نامه داشتن الان میذارم خدمتتون *: اگر خاطره ای از شهید بزرگوار دارید لطفا بفرمایید مَرا از دور تماشا کن مَن از نزدیک غَمگینم... : خاطرات که زیاده تو آخرین دیدار که می رفتیم فرودگاه تو راه مدام از رفتن و برنگشتن حرف میزد و وصیت و سفارش میکرد منو منم میگفتم ان شاء الله برمیگردی این که میگن شهدا از شهادت خودشون مطلع هستن واقعا همینه و این شد آخرین وداع ما با عزیز برادرمبرادرم

*: آیا از شهید بزرگوار کتابی هم به چاپ رسیده اگربله لطفا نام کتاب قرار دهید ؟ مَرا از دور تماشا کن مَن از نزدیک غَمگینم... : بله دوتا کتاب چاپ شد اولی محراب در خون که بیان خاطرات کوتاه همکاران که سالگرد اول توزبع شد تو مراسم و دومی کتاب زندگینامه شهید به اسم تیهَ دا سالگرد دوم شهادت توزیع شد مَرا از دور تماشا کن مَن از نزدیک غَمگینم... : ساعت پلاک آغشته به خون پاک شهید *: چه توصیه ای به جوانان دارید مَرا از دور تماشا کن مَن از نزدیک غَمگینم... : حقیر کوچکتر از اینم که توصیه ای داشته باشم ، راه و روش و سیره شهدا کاملا روشن و راه گشاست برای ما *: خیلی ممنونیم از وقتی که قرار دادید و شهید بزرگوار را مهمان دلهمایمان کردید ان شاالله بتوانیم پیرو واقعی راه و سیره شهداباشیم شادی روح امام شهدا شهدای گمنام مدافعین حرم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید حیدرجلیلوند و صبوری دل خانواده شهید ۱۴گل صلوات اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم مَرا از دور تماشا کن مَن از نزدیک غَمگینم... *

*: سلامت باشید و برقرار ممنون از لطف شما و ان شاء الله شهدا خاصه آقا حیدر و حاج قاسم عزیز دعاگوی ماباشن در جنت المعوا التماس دعا حلال بفرمائید.